سلام خدای مهربونم
میدونی زندگی جای سختیه اونم به خاطر نواقصمون .کاش بنده هاتم بینقص خلق میکردی و رها ولی بی نقص بشن میشن شبیه خودت و شاید اینو نخوای فقط ازت میخوام که تو نقصامون رهامون نکنی و دستت همیشه از اون بالا علامت بده که بیا بنده من دستام منتظرتن.
میدونی خدا بدون تو زندگی اصلا به درد نمیخوره انگار فقط تجربه ناامنی و نگرانی و حس بد رو مرور میکنم .خدای مهربونم کاری بکن هیچ چیزی در این جهان تورو از من نگیره من ناتوانم اما تو توانای .من پر از نقص و تو بینقصی .من نااگاه و تو اگاهی .من بیقدرت و تو قدرتمند .پس تنها توهستی که میتوانم خودم را به او بسپارم .تنها تو هستی که کنترل داری بر من و ذرونم تنهای توهستی که میتوانم جهانم را نورانی بکنی .
مهربانترین جهان مرا از ناامنی ها برهان و در امنیت خودتت قرار بده
مرا با عشق خود سیراب کن و از جهانت برهان .میدانی جهانت بازی سختی است و رد کردن مانع ها جان میخواهد و جان من درد دارد از افتادن در تاریکی ها و دوباره شروع کردن ها بیم دارد .میخواهد هربار که افتاد تو از بالا دستش را بگیری و او را از مانع رد دهی
میدانی فرق من و بازی های کامپیوتری چیست .انها هربار ک میافتند میتوانند دوباره شروع کنند و دردی برایشان نیست اما من فرق دارم درد میکشم برای همین است که از تو میخواهم که کنارم بمانی بینشم را زیاد گردانی و درونم را قوی که بااین سه قدم های محکمی را بردارم
و چیز مهمتری که ازتو میخواهم این است که خودت بازی را و من را کنترل کن و پیش ببر فقط از راهی ببر که درد کمتری دارد اخر بنده ات از دردهای زیادش هرچند باعث رشدش شده است اما واهمه دارد پس لطفا بازی زندگیم را مدیریت کن و مرا پیش ببر
ممنونم از اینکه حرفایم را گوش میدهی …